روی پروسه متمرکز شو
امروز میخوایم دربارهی اهمیت تمرکز روی پروسهی کار صحبت کنیم
و اینکه چطور میتونه به ما کمک کنه تا بیشتر توی لحظه حال زندگی کنیم
وقتی فقط به نتیجه فکر میکنیم
استرس و فشار زیادی رو تجربه میکنیم
که میتونه کیفیت کارمون رو پایین بیاره
در مقابل وقتی از پروسه لذت میبریم
و در لحظهی حال هستیم
کیفیت و نتیجهی نهایی بهبود پیدا میکنه
برای این که توی لحظهی حال زندگی کنیم
همیشه یادمون باشه که هر موقع که روی پروسه تمرکز میکنیم
خودش یعنی معادل اینکه ما تو لحظهی حالیم
و هر موقع که داریم به نتیجه فکر میکنیم
داریم خودمون رو خارج میکنیم از اون لحظه
و همش داریم فکر میکنیم که ترفندی بچینیم
تا نتیجه رو دستکاری کنیم و حتما بهش برسیم
یا اینکه مدام کاری کنیم که نتیجه اون چیزی که می خوایم بشه
برای همین استرس برامون ایجاد میکنه
تمرکز روی پروسه یعنی زندگی در لحظهی حال
و کاهش استرس
وقتی روی نتیجه تمرکز میکنیم خودمون از لحظهی حال خارج میکنیم
و این باعث میشه که کارمون رو با اضطراب انجام بدیم
مهمه که همیشه به یاد داشته باشیم که تمرکز روی پروسه به ما کمک میکنه بهترین خودمون باشیم
میخوام یه تکنیکی رو بگم که حس میکنم راحتترین راهی که ذهن ما میتونه بیاد تو لحظهی حال
و روی پروسه متمرکز بشیم
حالا سوال اینه که چه شکلی این کار رو بکنیم؟
و من فکر میکنم که بهترین سیستمی که میتونیم این کار ر انجام بدیم اینه که تفاوت بین فکر و فکر کردن رو خوب درک کنیم
کتاب “هر چی فکر میکنی باور نکن” از جوزف نگوین به این موضوع میپردازه
که بسیاری از افکار ما واقعی نیستند
و نباید به هر فکری که به ذهنمون میاد باور کنیم
این کتاب به ما یاد میده که چطور ذهنمون رو از افکار مزاحم خالی کنیم
و در لحظه ی حال زندگی کنیم
همچنین مولانا در شعری میفرماید
اندیشهات جایی رود
وانگه تو را آنجا کشد
ز اندیشه بگذرد چون قضا
پیشانه شو، پیشانه شو.
مولانا غزل ۲۱۳۱
این بیت تاکید میکنه که نباید درگیر افکار شد
و باید در لحظه ی حال زندگی کرد
یکی از بزرگترین مشکلاتی که ما داریم اینهکه فکرها مدام دارن تولید میشن
که هیچ مشکلی هم نداره
ذهنمون مدام داره اون فکر ها رو تولید میکنه
مشکل اینه که موقعی که اون فکر تولید میشه
مثل یک قلاب ماهیگیریه
که یک ماهی بیاد و اون رو مثل یک طعمه گاز بزنه
ما اون فکرها رو میگیریم
و حالا میریم توی گذشته یا آینده
مخصوصا موقعی که میخوایم رو نتیجه متمرکز بشیم
و بعد دیگه دست ما نیست
ممکنه ده دقیقه یک ربع ، یک ساعت یا حتی کل روزمون
درگیر اون فکر بشه
مثلا فکر کنید که میگیم من که این کار رو دارم انجام میدم
آیا نتیجه میده؟
آخر ماه انقدر درآمد میگیرم ازش؟
یا مثلا من این کاری که دارم انجام میدم
قراره پارتنر یا دوستم من رو دوست داشته باشه؟
همش داریم به این فکر میکنیم که یه جورایی نتیجه رو دستکاری کنیم
و نتیجه رو با فکر کردن بدست بیاریم
باید همیشه آگاه باشیم
که اینکه ین بدترین کاریه که میشه کرد
چون میریم تو فاز فکر کردن
باید سریع برگردیم تو لحظهی حال
یادمون باشه که هر چی بدبختی میکشیم هر چی مشکل داریم از فکر کردن بیش از حده
فکرها بیان و برن مشکلی نیست
و هر فکری که مفید بود اون رو بکشیم بیرون اوکیه
و ازش استفاده کنیم
ولی چالشها اینه که بتونیم افکار رو بدون درگیر شدن باهاشون
رها کنیم
مولانا هم در این زمینه میفرماید
فکر آن باشد که بگشاید رهی
راه آن باشد که پیش آید شهی
مثنوی معنوی / دفتر دوم / بخش 92
این شعر اشاره به این داره که افکاری مفید هستند که راهگشا باشند
نه اونهایی که ما ر درگیر گذشته یا آینده میکنن
یا فکرایی که شک ایجاد میکنند
این فکر ها میتونن از طرف خودمون تولید بشن
یا وقتی ما یه چیزی رو میبینیم
یا یه کسی یه چیزی به ما میگه
فقط باید ما این آگاهی رو داشته باشیم
که تا یه حرفی کسی زد
و این فکر وارد ذهن ما شد
پرورش ندیم
و نریم تو فاز فکر کردن
اگه این قدرت رو پیدا کنیم خودش کلیده شادیه
باید ذهن آگاه بشیم
و سریعا بفهمیم که این یک فکره
آیا این فکر مفید؟
آیا بهم کمک میکنه؟
اگه نه که اصلا ادامش نده
بهش توجه نده
پر و بالش نده
توجهت رو ازش بردار تا بره
بعدا به یه جایی برسیم که اصلا دیگه هیچ موقع نذاریم که فکر پرورش پیدا بکنه
چون اکثرا غیر مفیدند
اگر بتونیم به این تکنیک برسیم که سعی میکنیم تو پادکستهای بعدی هم بیشتر درموردش صحبت کنیم
خیلی کمک میکنه که ما ر بیاره در لحظهی حال
و وقتی شما در لحظهی حال زندگی میکنید و فکرتون ساکته
و فکرتون آرامه
اصلا اینجوری بگیم بهتره
چه مواقعی شما خیلی خوشحال و شادی بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشه؟؟
موقعی که هیچ فکری نمیکنید
یا مثلا وقتی برای خودتون هدف تعیین می کنید
چرا وقتی که بهش میرسید یه مدتی شادید؟؟
ممکنه دو ساعت باشه
ممکنه یه روز باش
ممکنه چند روز باشه
دلیلش اینه که ما ذهنمون همیشه درگیر که به اون هدف برسیم
تا رسیدیم
اون فکر ها از بین میره
و ما میایم تو لحظهی حال
یعنی دیگه درگیرش نیستیم
استرسش رو نداریم
و اون شادی میاد بالا
ولی مشکل اینه که ذهن دستگاه تولید فکره
نمی تونه یکجا بشینه
تا رسیدید به هدف و یک مدتی ساکت شد
دوباره فکر تولید می کنه
و منتظر میشه تا شما قلاب رو نوک بزنید
و بعد برو که رفتیم!
رفتیم برای اینکه شما رو یک ماه ، یک سال یا حتی یک عمر بدونه!
و شادی و آرامشتون رو تعطیل کنه؟
خب به نظرتون این مضحک نیست؟
بهتر نیست قلق ذهنتون دستتون بیاد تا بتونید اونجور که “شما” می خواید کنترلش کنید؟
حالا فکر کن که تو توانایی این رو نداشته باشی که فکرت رو کنترل کنی
ذهن تا به آرامش رسیدی و خواستی یکم ازش لذت ببریی
میاد بالا و دنبال اینه که خب حالا بسه دیگه
بریم فکر بعدی
کارش تولید فکره
کارش اینه که اضطراب بعدی رو ایجاد کنه
دویدن بعدی
این خیلی مهمه و من فکر میکنم تو پادکستهای بعدی باید بیشتر در مورد این صحبت کنیم
آگاهی و توانایی کنترل افکاره که میتونه ما ر به سمت زندگی شادتر و آرامتر هدایت کنه
در پادکستهای بعدی حتما بیشتر به این موضوع میپردازیم