به درحال خوش آمدید
تا حالا به این فکر کردی که چرا همیشه به دنبال چیزایی هستی که نداری؟
مثلا یک ماشین بهتر یا خونهی بزرگتر؟
چرا همیشه این احساس رو داری که باید برای بدست آوردن خوشبختی، خودت رو تحت فشار بذاری؟
مشکل اینه که ما همش فکر میکنیم که باید شادیمون و آرامشمون و حس خوبمون رو منتظر نگهش داریم
و بگیم خب، من اگر چیزی رو به دست بیارم بعد می تونم خوشحال بشم
بعضی از این اهداف انقدر بزرگ و پیچیده اند که شاید یکی دو سال زمان ببرن
فکر کن به خودت این اجازه رو ندی که شاد باشی
یا در آرامش باشی
مگر اینکه به اون هدفی که داری برسی
و این یعنی اینکه تو باید فقط و فقط موقعی که به اون رسیدی شاد بشی
به خاطر اینکه همون لحظه که بهش برسی شاید چند روزی خوشحال باشی
و بعد برمیگردی به همون سطح خوشحالی که به صورت همیشگی همراه خودت داری
که خب این یه جور توهمه
میخوایم بیشتر در مورد این صحبت کنیم
این طرز تفکر باعث میشه که ما از زندگی لحظههامون غافل بشیم
در واقع وقتی تمام خوشبختی مون رو به آینده موکول میکنیم
همیشه یک حس نارضایتی باهامونه
حالا بیایم دربارهی این صحبت کنیم که چطور میتونیم شادی و آرامش رو همین حالا تجربه کنیم
و به جای تعلیق انداختنش از زندگی لذت ببریم
بیشتر میدونی بحث من چیه؟
اینه که یه جورایی ما می تونیم به راحتی یه راه میونبری بریم
و به جای اینکه یه مسیر خیلی پیچیده ی رو طی کنیم
مثلا تصور کن یک کوهی هست که میخوای از قلههاش بری بالا
این یعنی یک مسیر پیچیدهای رو ایجاد کنیم و بعد خودمون رو محبور کنیم که ازش بالا بریم
ولی همیشه یه راه میون بری هست که هروقت احساس کردی که ناکافی هستی
یا احساس میکنی که حتما باید فلان میزان پول داشته باشی که کافی باشی
می تونی با این آگاهی که داری
هر لحظه با یک بشکن زدن بری توی اون حالت
و همونی که میخوای سالیان سال تلاش کنی تا بهش برسی رو
با اون تکنیک خلقش کنی
من فکر میکنم خیلی این ارزشمنده
چون میتونه به شدت کار رو راحت تر کنه و انقدر فشار روحی به خودت تحمیل نکنی
اینکه بدونیم چطور در هر لحظه به آرامش برسیم یک مهارت ارزشمنده
این راه میونبر میتونه به ما کمک کنه که از مسیر زندگی لذت ببریم بدون اینکه تمام خوشبختی هامون رو به دستاوردهای آینده گره بزنیم
میتونیم از لذتهای کوچک شروع کنیم
و شکرگذار چیزهای ساده باشیم
همین موضوع باعث میشه فشار روحی و جسمی کمتری رو تجربه کنیم
و در لحظه زندگی کنیم
در مورد بحث شکرگذاری
ما چون عادت کردیم به چیزهایی که داریم
مدام فکر میکنیم که یک چیزی کم داریم
یا یه چیزی باید به دست بیاریم تا کامل بشیم
در صورتی که اگر بشینیم فکر کنیم
سلامتی که داریم
بدنی که داریم
فکری که داریم
اطرافیانی که داریم
اگر یه ذره با جزییات بهش فکر کنیم
میبینیم که ما خیلی خیلی چیزها داریم
که شاید به خاطر اینکه تکراری شدن یا اینکه اصلا نه تکراری نشدن عادت بهشون کردیم دیگه فراموش کردیم
ذهنمون انگار اینا رو گذاشته در پستوی خودش
و فراموش کرده
برای همین من فکر میکنم شکرگذاری یکی از تکنیک هاییه که در آینده در موردش بیشتر صحبت می کنیم
و خلاف شکرگذاری میشه انتظار داشتن
دنبال چیزی دویدن
اینکه ما مثلا یک چیزی رو که انتظار داریم حتما داشته باشیم
و به خودمون کلی فشار تحمیل می کنیم چه جسمی و چه روحی
و ما انتظارمون رو داریم گره میزنیم به دنیایی که کاملا تحت کنترل ما نیست
کلی پارامتر داره که ممکنه بر اساس اون چیزی که میخوایم پیش نره
و فکر کن که به انتظارمون نرسیم
یکی از بدترین چیزهایی که ما ر بهم میریزه
و سریعترین حالتی که آدم اعصابش خورد میشه و غمگین میشه و وارد فاز منفی میشه
اینه که یه چیزی رو که انتظارش رو داشته
بهش نرسه
این یکی از بدترین تکنیک هاست
یعنی ما خودمون رو به انتظار ها گره میزنیم
احتمال اینکه به غم برسیم زیاده
به خاطر اینکه میگم خیلی چیزا توی دنیا قابل پیشبینی نیست
ولی ما اگر که بحث انتظارات خودمون رو بخوبی بشناسیم
مثلا انتظار این رو داریم که حتما انقدر پول دربیاریم
و اگه به این میزان پول نرسیم
باید غمگین هم بشیم!
انقدر دردناک
خب حالا بجای این کار
به این فکر کن که من کلی دارایی همین الان دارم
یعنی قرار گرفتن توی موضع دارا بودن
یعنی من انقدر از درون خوشحالم
انقدر از درون دارا هستم
نیاز به این ندارم که خودم رو به چیزی گره بزنم تا آرامش رو تجریه کنم
یا شاد باشم
که این باعث میشه در نظر دیگران بی دلیل شاد به نظر بیام
حالا هر کاری که دارم انجام میدم و یا هر حرفهای، شغلی که دارم
این انرژی مثبت من نا خودآگاه به مشتری هم انتقال پیدا میکنه
و اونهم این حس مثبت رو درک میکنه و میگیره از من
حتی کیفیت کار من هم بالا میره
برای همین میخوام بگم که ما هر موقع انتظار داریم از هر چیزی
حتی از همسرمون
از شغلمون
یا از بچمون
یا از هر کس دیگهای
داریم قشنگ میوفتیم تو تلهی اینکه بریم به سمت غم
به خاطر اینکه احتمالش هست که اون انتظار ما برآورده نشه
و اونجور که برنامه ریزی کردیم از آب درنیاد کارمون
پس یادمون باشه که وابستگی به نتایج بیرونی
ما رو خود به خود به سمت نارضایتی سوقمون میده
وقتی شادیمون و آرامشون رو به دستاورد خاصی گره میزنیم
همیشه در معرض ناامیدی هستیم
پذیرش و رها کردن این انتظارات میتونه به ما کمک کنه که به آرامش بیشتری برسیم
این طرز فکر که ما از درون کامل هستیم و نیازی به تایید یا دستاوردهای بیرونی نداریم
میتونه زندگیمون ر به شدت تغییر بده
همینطور باعث میشه که ما در هر شرایطی بتونیم با انرژی مثبت و آرامش بیشتری پیش بریم
و در نتیجه کیفیت زندگیمون بهبود پیدا کنه
وقتی ما به این مرحله میرسیم که از درون احساس کمبود نداریم
حس فراوانی داریم
یعنی میدونیم که چیزی قرار نیست که این حس رو به ما بده
و ما یه چیزی کم نداریم
و همین الان هم کامل هستیم
از درون غنی هستیم
با دید مثبت میریم جلو و عملا اتفاقات خیلی عجیب غریب هم برامون میفته
می تونید امتحانش کنید
این حس کامل بودن یعنی ما کامل هستیم فارغ از نتیجه
مثلا شاید انتظار داشته باشیم که این پستی که ما میذاریم
هزارتا ویوو بخوره
انقدر پول برامون دربیاره
یا انقدر فروش ایجاد کنه
و از اون طرف چون کلی پارامتر هست که خارج از کنترل منه
مثلا شاید علمم کامل نیست هنوز
یا شاید مهارتم کمه توی این حوزه
شاید کار رو دارم اشتباه انجام میدم
و اصلا نباید چنین انتظاری از خودم و یا کارم داشته باشم
چکار می کنم؟
میرم مرحله بعدی که تازه بدتر هم هست
میرم توی فاز مقایسه
مثلا فلانی هم همین کار من رو داره می کنه
ولی چرا انقدر داره پول درمیاره؟
باز میریم تو حالت سرکوفت
منفینگری
و قاعدتا باید اعصابم خورد بشه
ولی وقتی به خودمون میگیم که اصلا با نتیجه کاری ندارم
و هر اتفاقی بیفته من از درون انقدر غنی ام که نیاز به این نتیجه نیست
این کار رو دارم بت عشق و تمرکز انجام میدم
صد خودم رو میزارم چون دوست دارم که در تلاش باشم
و از موضع کامل بودن بدون هیچ نیازی یه نتیجه کار رو انجام میدیم
و به نتیجه نگاه نمیکنم
و فقط تمرکزم رو این میذارم که مدام بهتر بشم توی کارم
و کارهای بهتری انجام بدم
بدون اینکه نتیجه چی باشه
وارد فاز جدید و کاملا پر انرژی خودم میشم که بهش اصطلاحا میگن Flow
و خیلی شادتر و با آرامش تر نهایتا به نتیجم میرسم
چون صبر همراهمه
عجله ای ندارم که دیگران هم این عجله رو ببینند
این جواب میده
در مقابل اینکه مدام متمرکز بشیم روی نتیجه
و نتیجه همیشه به ما استرس بده
و حتی اگه به نتیجه برسیم با حالت ناراحت ، خسته و درد کشیده برسیم
این چه لذتی داره؟
چون خیلی مسیر طولانیه
و همیشه نیاز به استمرار هست
و نتیجهها خیلی وقت ها اون چیزی که ما میخوایم نیست
درستش اینه که تمرکز رو بذاریم روی فرایند و تلاش برای بهبود مداومش
بدون وابستگی به نتیجه
میتونه خیلی سازندهتر باشه این رویکرد
و به ما اجازه میده از مسیر لذت ببریم
و با انرژی مثبت پیش بریم
همین که به جای تمرکز بر نتیجه
روی رشد شخصی و بهبود مهارت ها تمرکز کنیم
باعث میشه که استرس و نگرانی کمتر بشه
و در نهایت نتایج هم به مرور بهبود پیدا میکنن